کد مطلب:289199 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

تولد قائم
حضرت مهدی (عج) در شب جمعه، نزدیك اذان صبحِ روز پانزدهم شعبان سال 255 هـ.ق در زمان حكومت معتمد عباسی، به هنگام قِرِان اكبر، در برج قوس، به طالع 25 درجه از برج سرطان، در شهر سامرّا متولّد شد. («اثباة الهداة»، ج 7، ص 137 - «ینابیع المودّة»، ص 452)

برخی ولادت حضرت حجّت (عج) را سال 256 هـ. ق ذكر كرده اند. اقوالی كه در سال ولادت آن حضرت ذكر شده، در این بیت آمده است:



مولد نور حق امام زمان (عج)

«نور» یا «نهر»، سال آن میدان



(بر اساس «حروف ابجد»، كلمات «نور» و «نهر» به ترتیب بیانگر اعداد 256 و 255 هستند)

تولّد آن حضرت را جز عدّه ای خاص نمی دانستند و برای نوع دوم مخفی بود، تا مبادا مورد گزند طاغوتیان غاصب و ستمگر زمان قرار گیرد.

حكیمه خاتون عمّه ی امام حسن عسكری علیه السلام می گوید: «روز پنجشنبه، شب نیمه ی شعبان، به منزل برادرم رفتم. هنگام مراجعت، امام عسكری علیه السلام فرمود: «عمّه جان! امشب را نزد ما باش، امشب فرزندی متولّد می شود كه خداوند زمین را به علم و ایمان و هدایت او زنده گرداند». بالاخره ماندم. صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون پدید آمد، او را در بر گرفتم، امام علیه السلام فرمود: سوره ی قدر را بخوان، مشغول خواندن سوره ی قدر شدم، شنیدم كه آن كودك در شكم مادر، در خواندن سوره با من همراهی می كند. در این موقع پرده ای بین من و آنها افكنده شد، دیگر نرجس را نمی دیدم، از آنجا سراسیمه دور شدم و نزد امام علیه السلام آمدم.

امام حسن عسكری علیه السلام فرمود: برگرد، برگشتم. در نرجس نوری را مشاهده كردم كه دیده ام را خیره كرد و امام زمان (عج) را دیدم، رو به قبله به سجده افتاده، سپس دستش را بلند كرده و می گفت:

«أشْهَدُ أنَّ لا الهَ إلاّ الله، وَحْدَهُ لا شَریكَ لَه وَ انْ جَدّی رَسولُ الله وَ اَنْ ابی امیرَ الْمؤمِنینَ وَصیَّ رَسولُ الله»

بعد یكایك امامان را شمرد تا به خودش رسید و فرمود:

«اللّهُمَّ اَنْجِزْلی وَ عَدْتَنی وَ اتْمَمْ لی اَمْری وَ ثَبِّتْ وَ طَأتی وَ امْلاَء الاْرْضِ بی عَدلاً و قِسْطاً»

: (خداوندا وعده ی نصرت كه به من فرموده ای وفا كن و امر خلافت و امامت مرا تمام كن و استیلاء و انتقام را از دشمنان ثابت گردان و زمین را به سبب من از عدل و داد پر كن)

او را نزد پدر بردم، همینكه نظرش بر پدر افتاد سلام كرد. حضرت او را به دست گرفت، و زبان مبارك بر دو دیده اش مالید و در دهان و هر دو گوشش زبان گردانید و او را بر كف دست چپ نشانید و دست چپ نشانید و دست بر سرش كشید و فرمود: ای فرزند! به قدرت الهی سخن بگو.

صاحب الامر (عج) استعاذه كرد و فرمود:

«بسم الله الرحمن الرحیم، و نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفوا فِی الارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الارْضِ و نُریَ فِرعَونَ وَ هامانِ وَ جُنودَ هُما مِنْهُمْ ماكانوا یَحْذَرونَ» (قصص/5و6)

: اراده ی ما بر این قرار گرفته است كه به مستضعفین، نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم، حكومتشان را پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشكریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم.

امام قائم (عج) هنگامی كه متولّد شد، پاك بود و هیچگونه آلودگی نداشت و در بازوی راستش این آیه نوشته بود:

«وَ قُلْ جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ، انَّ الباطِلُ كانَ زَهوقاً» (اسراء/81)

: (و بگو حق آمده و باطل نابود شد، حتماً باطل نابود شدنی است.)